تبیین درست و دقیق دستاوردهای انقلاب اسلامی یکی از مهمترین راهکارهای خنثیسازی جنگ شناختی دشمنان است، در واقع به سبب اهمیتی که دستاوردهای انقلاب اسلامی در پویایی و پایداری نظام جمهوری اسلامی ایران دارد، دشمنان تلاش میکنند با سمپاشیهای روانی- رسانهای یا اصل وجود این دستاوردها را منکر شوند یا آنها را بیارزش و فاقد اهمیت جلوه دهند.
در نقطه مقابل نیز دوستداران انقلاب تلاش میکنند به شیوههای مختلف به ارائه و تبیین این دستاوردها بپردازند. از مهمترین شیوههای رایج برای تبیین نیز ارائه آمار و ارقام مختلف درباره پیشرفتها و تحولات کشور بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به ویژه در بعد اقتصادی است؛ شیوهای که اگرچه تا اندازهای راهگشاست، اما با توجه به چالشها و آسیبهایی که هم اکنون در کشور وجود دارد، در برخی موارد با سؤالها و ابهامهایی مواجه میشود، از جمله اینکه اگر رژیم شاه ادامه مییافت، آیا این اندازه پیشرفت نمیکردیم یا اینکه در سالهای بعد از انقلاب، کشورهای دیگر هم پیشرفت داشتهاند، پس وجه بارز دستاوردهای انقلاب چیست؟
به اجمال باید گفت که در بحث دستاوردهای انقلاب اسلامی، به هیچ وجه منظور آن نیست که ضعفها، چالشها و آسیبهای موجود دیده نشود یا اینکه در این ۴۵ سال فقط جمهوری اسلامی ایران پیشرفت کرده و در هیچ جایی پیشرفتی رخ نداده است. نکته اساسی در این زمینه آن است که تحقق دستاوردها اولاً نسبی بوده، یعنی با وجود تحقق دستاوردها، آسیبهایی هم حادث شده و ثانیاً تحقق این دستاوردها وابسته به شرایط است که در تبیین دستاوردها باید این موارد را مفروض گرفت.
در توضیح نکته اخیر باید گفت که از اساسیترین نکات و بلکه شیوههایی که در تبیین دستاوردهای انقلاب باید به آن توجه کرد، دقت در تغییر زمینه و زمانه است. به عنوان مثال، در ادامه به چند مورد اشاره میشود:
- قبل از انقلاب، جمعیت کشور حدود یکسوم الان بود
- قبل از انقلاب، بیش از نیمی از جمعیت کشور سواد نداشتند.
- قبل از انقلاب، حدود ۷۰ درصد جمعیت کشور در روستا زندگی میکردند.
- قبل از انقلاب، میزان مصرف، تجملگرایی و چشموهمچشمی به هیچوجه به اندازه امروز نبود.
- قبل از انقلاب، تعداد رسانهها بسیار محدود بود و آزادی انتشار مطالب مختلف وجود نداشت.
فراتر از همه این موارد، رژیمی کودتایی و دستنشانده بر کشور حاکم بود که در عین سرکوب مردم، غلام حلقه به گوش بیگانگان و ژاندارم آنها در منطقه بود.
بعد از پیروزی انقلاب، وضعیت کشور در همه حوزههای ذکرشده در بالا دچار تغییر اساسی شد و متأثر از همه این تغییرات، امروزه در کنار افزایش سطح برخورداریهای مردم، سطح آگاهی مردم و امکان مقایسه برای آنها فراهم شده است، به این ترتیب که مردم هم اکنون خود را نه با گذشته، بلکه با کشورهای دیگر مقایسه میکنند. پیامد این وضعیت، افزایش سطح توقعات مردم و گرفتارشدن مخاطب در پدیدهای است که «احساس محرومیت نسبی» نامیده میشود؛ وضعیتی که بیانگر فاصله میان توقعات و توانمندیهاست. پیامد این وضعیت، شکلگیری احساس نارضایتی است، غافل از آنکه از ابتدای انقلاب تاکنون، سطح برخورداریها هم رشد کرده است و اساساً این انقلاب بود که با ارائه خدمات مختلف، امکان افزایش سطح آگاهی و توانایی مقایسه خود با دیگران را فراهم آورد.
در همین زمینه باید اشاره کرد که وقتی جمعیت کشور حدود سه برابر رشد کرده، شهرنشینی بیشتر شده، نظام نیازهای افراد رشد تصاعدی داشته، طبیعی است که اداره کشور بسی دشوارتر از شرایط و زمانهای باشد که این وضعیت در آن حاکم نبوده است، با این حال وضع کشور در هیچ زمینهای قابل مقایسه با قبل از انقلاب نیست، یعنی به رغم دشواری شرایط، باز انقلاب دستاوردهای قابل دفاعی داشته است.